زمان تقریبی مطالعه: 48 دقیقه
 

شفاعت در احادیث اسلامی





پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و جانشینان راستین راه به پیروی از قرآن مجید موضوع شفاعت را در سخنان خود یاد کرده و آن را بصورت یک اصل مسلم اسلامی که دارای حدود و شرائطی می‌باشد بیان نمو‌ده‌اند.


۱ - روایات مربوط به شفاعت



روایات مربوط به شفاعت بیش از آن است که بتوان در چند صفحه گردآوری کرد و ما در این بخش فقط یکصد حدیث از احادیث این باب را انتخاب و نقل کرده‌ایم و چون این روایات از نظر اثبات اصل شفاعت متواتر و قطعی است دیگر نیازی ندارد که در اسناد آن بحث و گفتگو کنیم، آری اگر روایتی دارای نکته‌ای باشد که در دیگر احادیث موجود نباشد، اثبات آن نکته به اثبات صحت سند آن روایت بستگی خواهد داشت.
از این صد روایت، چهل و پنج روایت را از کتابهای اهل تسنن که همه آنها از پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده و پنجاه و پنج روایت را از کتابهای شیعه که از پبامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امیرمؤمنان و فرزندان معصوم او (علیه‌السّلام) روایت شده است انتخاب کرده‌ایم.
در انتخاب روایات سعی شده است از آوردن روایات طولانی و نیز از آوردن روایاتی که مربوط به شفاعت در آخرت نبوده، و نیز روایاتی که متن آنها احتیاج به شرح و توضیح داشته باشد و یا احیاناً متن آنها از جهتی مورد اشکال بوده، خودداری شود، و ضمناً روایات انتخاب شده هم گاهی تلخیص شده و همان قسمتی را که مربوط به مساله مورد بحث بوده، ذکر نموده‌ایم، اما در عین حال کوشش شده که مضامین همه روایات این باب در این صد حدیث گنجانیده شود، تا در نتیجه‌گیری از روایات نقصی در کار نباشد و در ترجمه روایات هدف این بوده که معنای حدیث به طور مفهوم نوشته شود گرچه از ترجمه تحت الفظی خارج باشد.

۲ - احادیث از کتب اهل تسنن



۱ ـ پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «لکل نبی دعوه مستجابه فتعجل کل نبی دعوته و انی اختبات دعوتی شفاعه لامتی فهی نائله من مات منهم لایشرک بالله شیئاً»
[۳] مالک بن انس، موطامالک، ج۱، ص۱۶۶.

خداوند بزرگ برای هر پیامبری دعاء مستجایی قرار داده است، پیامبران گذشته در همین دنیا از آن استفاده کردند، اما من آن دعا را برای شفاعت کردن امت خود در آخرت نگاه داشته‌ام، شفاعت من نصیب افرادی از امت خواهد شد که، با ایمان از دنیا بروند و مشرک نباشند، (زیرا شرک مانع از شفاعت می‌گردد)».
۲ـ پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «اعطیت خمساً....واعطیت الشفاعه فادخرتها لامتی فهی لمن لا یشرک بالله شیئاً».
[۹] نسائی، حافظ، نسائی، حافظ، سن نسائی، ‌ج۱، ص۱۷۲.

خداوند بزرگ به من پنج امتیاز اعطا کرده است،...یکی از آنها شفاعت است که آنرا برای امت خود نگاه داشته‌ام، شفاعت برای کسانی است که مشرک نباشند».
۳ ـ پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «شفاعتی نائله ان شاءالله من مات لایشرک بالله شیئاً»
«شفاعت من بخواست خدا به کسانی می‌رسد که با ایمان از دنیا بروند و مشرک نباشند».
۴ ـ پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «قوله عسی ان یبعثک ربک مقاماً محمودا؛ هوالمقام الذی اشفع لامتی فیه».
«مقام محمود که در آیه ۷۹ سوره بنی اسرائیل آمده است، همان مقامی است که در آن برای امت شفاعت می‌کنم».
۵ ـ پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «انا اول شافع و اول مشفع».
من نخستین کسی خواهم بود که شفاعت می‌کند و اولین کسی خواهم بود که شفاعت او پذیرفته می‌شود».
۶ ـ پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «شفاعتی لمن شهد ان لا اله الا الله مخلصاً یصدق قلبه لسانه و لسانه قلبه».
شفاعت من برای کسی است که به خدای یگانه ایمان داشته باشد و زبان و قلبش یکی باشد.
۷ ـ پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «ان شفاعتی یوم القیامه لاهل الکبائر من امتی».
شفاعت من در روز قیامت برای کسانی از امتم خواهد بود که مرتکب گناهان بزرگ شده باشند».
۸ ـ پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در ضمن حدیثی فرمود: «رایت ماتلقی امتی بعدی (ای من الذنوب) فسالت الله ان یولینی شفاعه یوم القیامه فیهم ففعل...»
چون دیدم که امت من از پس من به گناه آلوده می‌شوند از خدای متعال خواستم که به من مقام شفاعت بدهد تا در روز قیامت برای آنها شفاعت کنم و خدای متعال هم خواسته مرا برآورد».
۹ ـ پیامبر فرمود: «اسعد الناس بشفاعتی یوم القیامه من قال لا اله الا الله خالصاً من قلبه او نفسه».
بیش از همه کسانی به شفاعت من در روز قیامت خوشبخت می‌شوند که قبلاً و از روی اخلاص به خدا ایمان داشته باشند.
۱۰ ـ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در ضمن حدیثی فرمود: «انا اول شافع فی الجنه».
«من اولین کسی هستم که در بهشت شفاعت می‌کند».
۱۱ ـ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در ضمن حدیثی فرمود: «شفاعتی لکل مسلم».
«هر کس مسلمان باشد از شفاعت من بهره‌مند خواهد شد.»
۱۲ ـ پیامبر فرمود: «اذا کان یوم القیامه کنت امام النبیین و خطیبهم و صاحب شفاعتهم غیر فخر».
هنگامی که قیامت بر پا شود من پیشوای پیامبران، و سخن گوی ایشان، و صاحب شفاعت ایشان خواهم بود، ولی بخاطر داشتن این مقامها به کسی فخر نمی‌کنم.»
۱۳ـ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «انا سید ولد آدم....و اول شافع و اول مشفع و لافخر....»
من آقای فرزندان آدمم.....و اولین کسی هستم که شفاعت خواهد کرد و اولین کسی هستم که شفاعت او پذیرفته خواهد شد ولی برای داشتن این مقامها به کسی فخر نمی‌کنم».
۱۴ ـ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «انی لا رجوان اشفع یوم القیامه عدد ما علی الارض من شجره و مدره».
من امیدوارم که به عدد درختان و کلوخهائی که روی زمین است در روز قیامت از مسلمانان شفاعت کنم».
۱۵ ـ پیامبر فرمود: «لیخرجن قوم من امتی من النار بشفاعتی یسمون الجهنمیین». (و شاید ترجمه حدیث این باشد: «گروهی از امتم که به این نام «جهنمیها» نامیده‌ می‌شوند به شفاعت من از آتش جنهم آزاد می‌شوند» )
گروهی از امتم به شفاعت من از آتش خارج می‌شوند و به این نام «جهنمیان» نامیده می‌شوند».
یعنی کسانی که اهل جهنم بودند و در پرتو شفاعت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نجات یافتند.
۱۶ ـ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در ضمن حدیثی فرمود: «خیرت بین الشفاعه و بین ان یدخل نصف امتی الجنه فاخترت الشفاعه لانها اعم واکفی اترونها للمتقین لا ولکنها للمذنبین الخطائین المتلوثین».
مخیر شدم میان دو موضوع ۱ ـ شفاعت ۲ ـ این که نیمی از امتم بهشتی باشند پس من شفاعت را برگزیدم زیرا شفاعت دامنه‌اش وسیعتر و برای نجات امت کافی‌تر بود، آیا شما فکر می‌کنید که شفاعت برای پرهیزگاران است؟ نه بلکه برای کسانی است که گناهکار و خطا کار و آلوده باشند».
۱۷ـ ابوذر می‌گوید: «صلی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لیله فقرا بآیه حتی اصبح یرکع بها و یسجد بها: «ان تعذبهم فانهم عبادک و ان تغفرلهم انت العزیز الحکیم» فلما اصبح قلت یا رسول الله مازلت تقرء هذه الایه حتی اصبحت ترکع بها و تسجد بها قال: انی سالت ربی عزوجل الشفاعه لامتی فاعطانیها فهی نائله ان شاء الله لمن لا یشرک بالله عزوجل شیئا».
شبی تا صبح رسول گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نماز می‌خواند و رکوع و سجود می‌کرد و پیوسته آیه ۱۱۹ سوره مائده را می‌خواند چون صبح شد جهتش را پرسیدم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: من از پروردگار عزوجل شفاعت امتم را خواستم و او خواسته مرا برآورد پس شفاعت من به خواست خدا به کسانی می‌رسد که مشرک نباشند و ایمان به خدا داشته باشند».
۱۸ ـ پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حدیثی فرمود: «یشفع النبیون و الملائکه و المؤمنون فیقول الجبار بقیت شفاعتی».
[۴۶] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۳، ص۹۴.

پیامبران و فرشتگان و مؤمنان شفاعت می‌کنند آن گاه خدای متعال می‌فرماید: شفاعت من باقی مانده است.»
یعنی گروهی از آنها که به شفاعت شفاعت کنندگان نجات نمی‌یابند باز مشمول رحمت الهی خواهند شد.
۱۹ ـ پیامبر فرمود: «ان الله یخرج قوماً من النار بالشفاعه».
خداوند گروهی را به وسیله شفاعت شفاعت کنندگان از آتش جهنم خارج می‌کند
۲۰ ـ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «یشفع یوم القیامه الانبیاء ثم العلماء ثم الشهداء».
روز قیامت به ترتیب پیامبران و سپس دانشمندان و سپس شهیدان در راه خدا شفاعت می‌کنند.
۲۱ ـ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حدیثی فرمود: «فاذا فرغ الله عزوجل من القضاء بین خلقه و اخرج من النار من یریدان یخرج امرالله الملائکه و الرسول ان تشفع فیعرفون بعلاماتهم ان النار تاکل کل شی من ابن آدم الاموضع السجود....»
هنگامی که خداوند از داوری میان بندگان فراغت یافت، و آنان را که می‌خواست از آتش در آورد؛ امر می‌کندکه فرشتگان و پیامبران، شفاعت کنند و کسانی که باید شفاعت شوند نشانه‌ای دارند که با آنان نشانه شناخته می‌شود، و آن این است که چون اهل سجده و نماز بوده‌اند آتش دوزخ پیشانی آنان را نمی‌سوزاند».
۲۲ ـ پیامبر گرامی ضمن حدیثی فرمود: «فیؤذن للملائکه والنبیین والشهداء ان یشفعوا فیشفعون و یخرجون من کان فی قلبه مایزن ذره من ایمان»
پس اجازه داده می‌شود که فرشتگان و پیامبران و شهداء شفاعت کنند، آنگاه آنان شفاعت می‌کنند و هر کس را که ذره‌ای ایمان در قلب او باشد از آتش جنهم خارج می‌کنند».
۲۳ ـ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «اذا میزاهل الجنه و اهل النار فدخل اهل الجنه الجنه و اهل النار النار قامت الرسل فشفعوا».
هنگامی که اهل بهشت و جهنم از هم جدا شوند و اهل بهشت به بهشت و اهل جنهم به جهنم جای گیرند؛ در آن هنگام پیامبران به شفاعت می‌پردازند.»
۲۴ ـ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ضمن حدیثی فرمود: «یشفع الانبیاء فی کل من کان یشهدان لا اله الا الله مخلصاً فیخرجونهم منها»
«پیامبران برای کسانی که از روی اخلاص به یگانگی خدا گواهی می‌داده‌اند شفاعت می‌کنند و آنان را از جهنم خارج می‌کنند.»
۲۵ ـ «انه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ذکر الشفاعه فقال ان الناس یعرضون علی جسرجهنم...و بجنبتیه الملائکه یقولون اللهم سلم سلم....» .
پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از موضوع شفاعت یاد کرد، آنگاه فرمود: هنگامی که مردم می‌خواهند از پل جهنم بگذرند فرشتگانی که در دو طرف پل هستند آنان را دعا می‌کنند (و شفاعت می‌کنند) که از این موقف خطرناک به سلامت بگذارند».
۲۶ ـ پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حدیثی فرمود: «اما اهل النار الذین هم اهلها فلا یموتون فیها ولا یحیی ولکن ناس اصابتهم نار بذنوبهم او بخطایاهم فاماتتهم اماته حتی اذا کانوا فحماً اذن فی الشفاعه فیخرجون ضبائر ضبائر».
اما آنان که مشرک و اهل جهنم هستند که برای همیشه در آن مخلد خواهند بود، نه می‌میرند و نه زنده می‌شوند، ولی آنان که ایمان بخدا داشته‌اند اما بخاطر گناهان و خطاهاشان گرفتار آتش جهنم شده‌اند مدتها در جهنم می‌مانند تا اجازه شفاعت داده می‌شود، و آنگاه به توسط شفاعت شفاعت کنندگان، گروه گروه از آتش خلاص می‌گردند».
۲۷ ـ پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حدیثی فرمود: «فیشفعون حتی یخرج من قال لااله الا الله ممن فی قلبه میزان شعیره».
آنگاه شفاعت می‌شوند تا آنکه هرکس که حتی یک جو ایمان واقعی داشته باشد از آتش جهنم خلاص می‌شود».
۲۸ ـ پیامبر گرامی فرمود: «یشفع الشهید فی سبعین انساناً من اهل بیته».
شهید در راه خدا برای هفتاد نفر از خویشاوندان خود شفاعت می‌کند».
۲۹ ـ علی (علیه‌السّلام) از پیغمبر گرامی نقل می‌کند: «من تعلم القرآن (من قرا القرآن) فاستظهره فاحل حلاله و حرم حرامه ادخله الله به الجنه و شفعه فی عشره من اهل بیته کلهم قد وجبت له النار».
«کسی که قرآن را یاد بگیرد (کسی که قرآن را بخواند) و آن را حفظ کند و حلال آن را حلال، و حرام آن را حرام بداند (مقید به احکام قرآن باشد) خداوند او را به واسطه اهل قرآن بودن، اهل بهشت قرار می‌دهد و شفاعت او را درباره ده نفر از خویشاوندانش که همه مستحق آتش باشند می‌پذیرد».
۳۰ـ پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در ضمن حدیثی فرمود: «اذا بلغ الرجل التسعین غفر الله ما تقدم من ذنبه و ما تاخر و سمی اسیرالله فی الارض و شفع فی اهله».
[۶۷] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۳، ص۲۱۸.

«هنگامی که یک انسان (مؤمن) به نود سالگی برسد خداوند گناهان او را می‌آمرزد و شفاعت او را درباره خویشاوندانش می‌پذیرد». «ربیعه و مضر» یا به‌اندازه جمعیت هر دوی آنها وارد بهشت می‌شوند.
۳۱ ـ پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «ان الرجل من امتی لیشفع للفئام من الناس فیدخلون الجنه و ان الرجل لیشفع للقبیله و ان الرجل لیشفع للعصبه و ان الرجل لیشفع للثلاثه و للرجلین و للرجل».
«مردی از امت من برای گروههای زیادی از مردم شفاعت می‌کنند. و مردم برای یک قبیله و طایفه، و مردی برای خویشاوندان خود، و مردی برای سه نفر، و مردی برای دو نفر، و برخی برای یک نفر شفاعت می‌کنند».
یعنی هرکه نزد خدا مقرب‌تر باشد بیشتر شفاعت می‌کند.
پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «یصف الناس (اهل الجنه) صفوفاً‌ فیمر الرجل من اهل النارعلی الرجل فیقول یا فلان اما تذکر یوم استقیت فستقیتک شربه قال فیشفع له و یمرالرجل فیقول اما تذکر یوم ناولتک طهوراً فیشفع له».
«اهل بهشت در صفهائی صف می‌کشند. آنگاه یکی از اهل جهنم بر یکی از اهل بهشت می‌گذرد و به او می‌گوید: آیا یاد داری که یک روز از من آب خواستی و من ترا سیراب کردم (پس اینجا بمن کمک کن) در این موقع آن شخصی که اهل بهشت است برای او شفاعت می‌کند. و همچنین یکی از اهل جهنم بر یکی از اهل بهشت می‌گذرد و به او می‌گوید: آیا به خاطر داری که روزی آب وضو به تو دادم (پس اینجا مرا یاری کن) پس آن شخص او را شفاعت می‌کند».
۳۲ ـپیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حدیثی فرمود: «لا یصبر علی لاوائها (ای المدینه) و شدتها الا کنت له شفیعاً یوم القیامه»
«هر کس در شهر مدینه بماند و بر گرسنگی و سختی آن صبر کند من در روز قیامت شفیع یا گواه او خواهم بود.»
یعنی اگر گناهکار باشد شفیع او، و اگر اهل طاعت باشد گواه او می‌باشم.
۳۳ ـ از پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ضمن حدیثی نقل شده است: قال لخادمه ما حاجتک قال: حاجتی ان تشفع لی یوم القیامه قال و من ذلک علی هذا قال ربی قال اما فاعنی بکثره السجود».
«که به خادم خود فرمود: حاجت تو چیست گفت: حاجتم این است که در روز قیامت مرا شفاعت کنی فرمود: این مطلب را که به تو آموخت؟ گفت: پروردگارم (به دلم الهام شد) فرمود پس مرا با کثرت سجده بر این کار یاری کن. یعنی عبادت تو موجب می‌شود من بهتر بتوانم تو را شفاعت کنم.»
۳۴ ـ پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «من صلی محمد و قال اللهم انزله المقعد عندک یوم القیامه وجب له شفاعتی».
«هر کسی بر من صلوات و دورد بفرستد و بگوید: بارلها! او را در روز قیامت به مقام قرب خود جای ده شفاعت من برای او واجب می‌شود.»
یعنی حتماً او را شفاعت می‌کنم.
۳۵ ـ پیامبر گرامی فرمود: «من قال حین یسمع النداء «اللهم رب هذه الدعوه التامه و الصلواه القائمه آت محمد الوسیله و الفضیله وابعثه مقاماً محموداً الذی وعدته حلت له شفاعتی یوم القیامه»
«هر کس هنگامی که اذان را می‌شنود این دعا را «اللهم رب...» بخواند بر من لازم می‌شود در روز قیامت او را شفاعت کنم».
۳۶ ـ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «اذا سمعتم المؤذن فقولوا مثل ما یقول ثم صلوا علی فانه من صلی علی صلواه صلی الله علیه عشراً ثم سلوا الله عزوجل لی الوسیله...فمن سال الله لی الوسیله حلت علیه الشفاعه»
«هنگامی که صدای مؤذن را شنید پس هر چه او می‌گوید شما هم بگوئید (جمله‌های اذان را بازگو کنید) سپس بر من صلوات بفرستید زیرا هر کس یک‌بار بر من صلوات بفرستد خدای متعال ده بار بر او دورد و رحمت می‌فرستد. سپس از خدا برای من «مقام وسیله» که مقامی است بس بلند بخواهید هر کس این مقام را برای من بخواهد شفاعت من به او می‌رسد».

۳ - احادیث از کتب شیعه



در کتب شیعه روایات زیادی در مورد شفاعت ذکر شده که به برخی از آنها اشاره می‌گردد:

۳.۱ - روایات پیامبر


۱ ـ پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «انی لاشفع یوم القیامه فاشفع و یشفع علی فیشفع و یشفع اهل بیتی فیشفعون».
من در روز قیامت شفاعت می‌کنم و شفاعتم پذیرفته می‌شود و علی هم شفاعت می‌کند و شفاعت او نیز پذیرفته می‌شود و اهل بیت من نیز شفاعت می‌کنند و شفاعت آنان هم پذیرفته می‌شود».
۲ ـ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «اعطیت خمساً....اعطیت الشفاعه».
خداوند به من پنج امتیاز اعطا کرده است....یکی از آنها شفاعت است».
۳ ـ ابوذر و سلمان از پیامبر روایت می‌کنند: «قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ان الله اعطانی مساله فادخرت مسالتی لشفاعه المؤمنین من امتی یوم القیامه ففعل ذلک»
«که آن حضرت فرمود: خداوند به من یک درخواست برآورده عطا کرد، (دعاء مستجاب) پس من آن را برای شفاعت افراد باایمان امتم در روز قیامت نگاه داشتم. و خدای متعال هم پذیرفت».
۴ ـ پیامبر فرمود: «ان من امتی من سید خل الله الجنه بشفاعته اکثر من مضر».
«در امت من کسانی هستند که برای جمعیتی بیش از جمعیت قبیله (مضر) (قبیله‌ای پر جمعیت از عرب) شفاعت می‌کنند».
۵ ـ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «انما شفاعتی لاهل الکبائر من امتی».
همانا شفاعت من برای گناهکاران امتم خواهد بود که مرتکب گناهان بزرگ شده باشند».
۶ ـ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «الشفعاء خمسه القرآن و الرحم و الامانه و نبیکم و اهل بیت نبیکم».
شفاعت کنندگان پنج چیزاند: ۱ ـ قرآن ۲ ـ خویشاوندان ۳ـ امانت ۴ ـ رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ۵ ـ اهل بیت (علیهم‌السّلام)».
۷-از پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه فرمود: «...انّ أدنيالمؤمنين شفاعة ليشفع فى أربعين من إخوانه»
«از مؤمنين آن كه از همه كمتر شفاعت مى كند براى چهل نفر از برادران ايمانى خود شفاعت خواهد كرد».

۳.۲ - روایات امام علی


۱ـ علی (علیه‌السّلام) در حدیثی فرمود: «لنا شفاعه و لاهل مودتنا شفاعه»
«ما شفاعت می‌کنیم و دوستان ما هم شفاعت می‌کنند».
۲ ـ علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «ثلاثه یشفعون الی الله عزوجل فیشفعون الانبیاء ثم العلماء ثم الشهداء».
«سه دسته هستند که در پیشگاه خداوند شفاعت می‌کنند و شفاعت آنان پذیرفته می‌شود: ۱ ـ پیامبران ۲ـ دانشمندان دینی.۳ ـ شهدای راه خدا».
۳ـ علی (علیه‌السّلام) به فرزندش محمد بن الحنیفه سفارش می‌کند: «اقبل من متنصل عذره فتنالک الشفاعه».
«پوزش کسی را که از تو عذر خواهی می‌کند بپذیر تا شفاعت نصیب تو گردد».
۴ ـ علی (علیه‌السّلام) فرمود: «اعلموا انه (ای القرآن) شافع و مشفع و قائل و مصدق و انه من شفع له القرآن یوم القیامه شفع فیه».
«بدانید که قرآن شفاعت کننده‌ای است که شفاعت او پذیرفته می‌شود، و گوینده‌ای است که گفتار او تصدیق می‌شود، و قرآن برای هر کس در روز قیامت شفاعت کند شفاعتش درباره او پذیرفته خواهد شد».
۵ ـ علی (علیه‌السّلام) فرمود: «قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اذا قمت المقام المحمود تشفعت فی اصحاب الکبائر من امتی فیشفعنی الله فیهم والله لا تشفعت فیمن اذی ذریتی»
«رسول گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: هنگامی که در مقام محمود (مقام شفاعت) قرار گیرم، برای آن افراد از امتم که مرتکب گناهان بزرگ شده‌اند شفاعت می‌کنم. و خدای متعال شفاعتم را درباره آنان می‌پذیرد. به خدا سوگند برای کسانی که ذریه و فرزندان مرا آزار کرده باشند شفاعت نمی‌کنم».

۳.۳ - روایات امام مجتبی


۱ ـ امام حسن (علیه‌السّلام) فرمود: «ان النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قال فی جواب نفر من الیهود سالوه عن مسائل: و اما شفاعتی ففی اصحاب الکبائر ما خلا اهل الشرک و الظلم».
«رسول گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در ضمن پاسخ آن دسته از یهود، که مسائلی از آن گرامی پرسیده بودند فرمود: شفاعت من برای کسانی است که مرتکب گناه شده باشند، غیر از شرک به خدا و ستمکاری» (که این دو مانع از شفاعت می‌گردد).

۳.۴ - روایات امام حسین


۱ ـ از امام حسین (علیه‌السّلام) روایت شده است که هنگام خروج از مدینه (در داستان کربلا) رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در خواب به آن گرامی فرزند خود فرمود: «حبیبی یا حسین کانی اراک عن قریب مرملابد مائک مذبوحاً بارض کربلاء علی ایدی عصابه من امتی و انت مع ذلک عطشان لا تسقی و ظمآن لا تروی و هم مع ذلک یرجون شفاعتی یوم القیامه».
‌ای حسین گویا تو را می‌بینم که به همین زودی بخون خود آغشته می‌شوی، و در زمین کربلا با لب تشنه بدست گروهی از امت من کشته می‌شوی، اینان با این عملشان باز امید به شفاعت من دارند خدا شفاعت مرا نصیبشان نگرداند.

۳.۵ - روایات امام سجاد


۱ ـ در دعای دوم صحیفه سجادیه چنین آمده است: «عرفه فی اهله الطاهرین و امته المؤمنین من حسن الشفاعه اجل ما وعدته».
«آنچه به او نوید دادی از شفاعت نیکو درباره خاندان پاک و امت با ایمان او بیشتر از آن عطا فرما».
۲ ـ و در دعای دیگر می‌گوید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و شرف بنیانه و عظم برهانه و ثقل میزانه و تقبل شفاعته».
«خدایا درود بر محمد و آل محمد فرست و پایه او را والا، و حجت او را بزرگتر، و ترازوی او را سنگین‌تر گردان، و شفاعت او را بپذیر».

۳.۶ - روایات امام باقر


۱ ـ امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: «ان لرسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شفاعه فی امته»
همانا برای رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است شفاعت کردن در امتش».
۲ ـ و نیز آن حضرت فرمود: «من تبع جنازه مسلم اعطی یوم القیامه اربع شفاعات....»
[۱۰۶] محمد بن حسن، شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۴۵۵.

«هر کس جنازه مسلمانی را تشییع کند در روز قیامت چهار شفاعت به او داده می‌شود».
۳ ـ امام باقر در ضمن حدیثی فرمود: «یشفع الرجل فی القبیله و یشفع الرجل لاهل البیت و یشفع الرجل للرجلین علی قدر عمله فذلک المقام المحمود».
«هر کس به قدر عمل خود شفاعت می‌کند، ممکن است یک فرد قبیله‌ای را شفاعت کند، و یا فقط خویشاوندان خود را شفاعت کند؛ و یا دو نفر را شفاعت کند، و این شفاعت کردن همان مقام محمود است.» (که در قرآن ذکر شده است.)
۴-امام باقر (عليه السلام) در ضمن حديثى فرمود:«انّ أدنى المؤمنين شفاعة ليشفع لثلاثين إنساناً فعند ذلك يقول أهل النّار (فَما لَنا مِنْ شافَعين• ولا صَديق حَمِيم)».
«مؤمنى كه از همه كمتر شفاعت مى كند سى نفر را شفاعت مى كند، و چون اين شفاعت را اهل جهنم مى بينند آيه صد و يك سوره شعراء را مى خوانند كه مى فرمايد: (پس شفاعت كننده اى براى ما نيست...)».

۳.۷ - روایات امام صادق


۱-از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده است: «والله لنشفعن لشیعتنا والله لنشفعن لشیعتنا والله لنشفتعن لشیعتنا حتی یقول الناس: فما لنا من شافعین و لا صدیق حمیم».
به خدا سوگند که شیعیان خود را شفاعت می‌کنیم، بخدا سوگند آنان را شفاعت می‌کنیم، بخدا سوگند آنان را شفاعت می‌کنیم تا این که اهل جهنم می‌گویند: پس برای ما شفاعت کنندگانی نیست...»
۲ ـ امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «لکل مؤمن خمس ساعات یوم القیامه یشفع فیها».
«برای هر مؤمنی در روز قیامت پنج ساعت است که در آن پنچ ساعت شفاعت می‌کند».
۳ ـ امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «شفاعتنا لاهل الکبائر من شیعیتنا و اما التائبون فان الله عزوجل یقول ما علی المحسنین من سبیل».
«شفاعت ما برای کسانی از شیعیان ما است که مرتکب گناهان بزرگ شده باشند، اما کسانی که از گناهشان توبه کرده باشند (نیکوکارند و نیکوکاران را ایرادی نیست و) خدای متعال در آیه ۹۱ سوره توبه می‌فرماید: (ما علی المحسنین من سبیل بر نیکوکارن راه اشکالی نیست).
۴ ـ امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «من انکر ثلاثه اشیاء فلیس من شیعتنا: المعراج و المسائله فی القبر و الشفاعه».
«هر کس سه چیز را انکار کند، از شیعیان ما نیست ۱ ـ معراج ۲ ـ سؤال قبر ۳ ـ شفاعت.»
۵ ـ معاویه بن عمار می‌گوید: «قلت من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه قال نحن اولئک الشافعون».
از امام صادق (علیه‌السّلام) پرسیدم از جمله‌ای که در آیةالکرسی است (کیست که بدون اذن خدا نزد خدا شفاعت کند) فرمود ما هستیم آن شفاعت کنندگان» (که به اذان خدا شفاعت می‌کنند).
۶- از امام صادق (علیه‌السّلام) سؤال شد: «عن المؤمن هل یشفع فی اهله قال نعم المؤمن یشفع فیشفع».
«آیا مؤمن می‌تواند برای خویشاوندان خود شفاعت کند؟ حضرت فرمود: آری، مؤمن شفاعت می‌کند و شفاعت او پذیرفته می‌شود».
۷- امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «اذا کان یوم القیامه نشفع فی المذنب من شیعتنا فاما المحسنون فقد نجاهم الله».
[۱۱۷] صدوق، محمد بن علی، فضائل الشیعه صدوق، ص۱۵۹، حدیث چهل و پنجم.

«در روز قیامت ما برای شیعیان گناهکارمان شفاعت می‌کنیم، اما نیکوکاران را خدا نجات داده است» (و شفاعت نمی‌خواهند).
۸-امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود:يا معشر الشيعة فلا تعودون وتتكلون على شفاعتنا فواللّه لا ينال شفاعتنا إذا ركب هذا (زنا مورد بحث بوده) حتى يصيبه ألم العذاب ويرى هول جهنم»
امام صادق(عليه السلام) در رساله اى كه براى اصحاب خود نوشت اين طور مرقوم مى فرمايد:«واعلموا انّه ليس يغنى عنكم من اللّه أحد من خلقه شيئاً لا ملك مقرب ولا نبى مرسل ولا من دون ذلك فمن سرّه أن ينفعه شفاعة الشافعين عند اللّه فليطلب إلى اللّه أن يرضى عنه»

۳.۸ - روایات امام کاظم


۱- ابی‌بصیر می‌گوید: «قال ابوالحسن الاول (علیه‌السّلام) انه لما حضرابی الوفاه قال لی یا بنی انه لاینال شفاعتنا من استحخف بالصلوه».
[۱۲۲] محمد بن حسن، شیخ طوسی، تهذیب، ج۹، ص۱۰۷.
[۱۲۴] محمد بن حسن، شیخ طوسی، تهذیب، ج۹، ص۱۰۶.

«امام هفتم (علیه‌السّلام) فرمود: پدرم امام صادق هنگام وفاتش به من فرمود‌ای فرزند! شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی‌رسد».
۲- امام کاظم (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «کان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یقول: لا تستخفوا بفقراء شیعه علی فان الرجل منهم لیشفع لعدد ربیعه و مضر».
«رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: به فقراء و تنگدستان شیعیان علی (علیه‌السّلام) استخفاف و بی‌اعتنائی نکنید. زیرا هر یک از آنها برای جمعیتی به‌ اندازه عده دو قبیله ربیعه و مضر (دو قبیله پر جمعیت و عرب) شفاعت می‌کنند.»
۳ ـ امام کاظم (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «شعیتنا الذین الصلواه و یؤتون الزکوه و یحجون البیت الحرام و یصومون شهر رمضان و یوالون اهل البیت و یتبرؤن من اعدائهم...و ان احدهم لیشفع فی مثل ربیعه و مضر فیشفعه الله فیهم لکرامته علی الله عزوجل».

۳.۹ - روایات امام رضا


۱ ـ امام رضا (علیه‌السّلام) از علی (علیه‌السّلام) نقل می‌کند: «من کذب بشفاعه رسول الله لم تنله».
«کسی که رسول خدا را تکذیب کند و به آن اعتقاد نداشته باشد شفاعت آن حضرت به او نمی‌رسد».
۲ ـ امام رضا (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «مذنبوا اهل التوحید لایخلدون فی النار و یخرجون منها و الشفاعه جائزه لهم...»
«گناهکارانی که موحد و خداشناس باشند مخلد در آتش نخواهند بود پس از مدتی از آتش خارج می‌شوند و شفاعت برای آنها رواست».
۳ ـ امام رضا (علیه‌السّلام) از پدرانش از امیرمؤمنان و او از پیامبر نقل می‌کند که رسول گرامی فرمود: «اربعه انالهم شفیع یوم القیامه المکرم لذریتی و القاضی لهم حوائجهم و الساعی فی امورهم عند ما اضطروا الیه و المحب لهم بقلبه و لسانه».
«چهارنفرند که من در روز قیامت شفیعشان خواهم بود:
۱ . کسی که ذریه و فرزندان مرا گرامی دارد و احترام کند.
۲ . کسی که حوائج آنها را بر آورد.
۳ . کسی که در انجام کار آنها سعی و کوشش کند هنگامی که به آن کار احتیاج و اضطرار دارند.
۴ . کسی که آنها را با زبان و دل دوست داشته باشد.»
۴ ـ امام هشتم از پدرانش از امیرمؤمنان از رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند: «من لم یؤمن بشفاعتی فلا انا له شفاعتی ثم قال (علیه‌السّلام) انما شفاعتی لاهل الکبائر من امتی فاما المحسنون فما علیهم من سبیل قال الحسین بن خالد فقلت للرضا ـ (علیه‌السّلام) ـ یا بن رسول الله فما معنی قول الله عزوجل «و لا یشفعون الا لمن ارتضی» قال لا یشفعون الا لمن ارتضی الله دینه».
«هرکس به شفاعت من ایمان نداشته باشد او را شفاعت نمی‌کنم سپس فرمود شفاعت من برای آن افراد از امت من است که مرتکب گناهان بزرگ شده‌اند و اما نیکوکاران که خود اهل نجات هستند. حسین بن خالد راوی حدیث می‌گوید: به امام هشتم (علیه‌السّلام) گفتم پس معنای این آیه «لا یشفعون الا لمن ارتضی: شفاعت نمی‌کنند مگر برای کسی که مورد رضایت خدا باشد» چیست؟ حضرت فرمود: معنایش این است که شفاعت نمی‌کنند جز برای کسی که دین او مورد رضایت و پسند خدا باشد»، (و مسلمان هر چه گناه کار باشد دین او مورد پسند خداوند است).

۳.۱۰ - روایات امام هادی


۱ ـ امام دهم (علیه‌السّلام) در زیارت جامعه می‌فرماید: «ولکم الموده الواجبه و الدرجات الرفیعه و المقام المحمود عندالله عزوجل و الجاه العظیم و الشان الکبیر و الشفاعه المقبوله....» .
برای شما (ائمه اطهار) است مودتی که قرآن واجب کرده است، و درجه‌های بلند و مقام محمود و مقام معلوم در نزد خدا و قدر و منزلتی بزرگ و شفاعت مورد قبول».

۳.۱۱ - روایت امام عسکری


۱ ـ از امام حسن عسکری از امیرمؤمنان (علیهمالسّلام) روایت شده است که در ضمن حدیثی فرمود: «لا یزال المؤمن یشفع حتی یشفع فی جیرانه و خلطائه و معارفه...» .
«مؤمن پیوسته شفاعت می‌کند تا شفاعت او درباره همسایه‌ها و دوستان و آشنایانش پذیرفته می‌شود»
۲ ـ امام زمان در صلواتی که از آن حضرت رسیده است می‌فرماید: «اللهم صل علی سید المرسلین و خاتم النبیین و حجه رب العالمین...المرتجی للشفاعه».
«بارلها! درود بفرست بر آقای پیامبران مرسل و آخرین پیامبران و حجت خدای عالمیان...همانکه امید به شفاعت او هست».

۴ - نکاتی درباره روایات شفاعت



۱ـ از روایات بخوبی بر می‌آید که پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و پیشوایان معصوم (علیه‌السّلام) نخواسته‌اند با این گفتارها مردم را به گناه و خلافکاری جری کنند و به آنان جرات معصیت بدهند، بلکه منظور بیان یک واقعیتی است که در جهان پس از مرگ واقع خواهد شد و از این رو در برخی از روایات تصریح یا اشاره شده است که مردم نباید به اتکاء شفاعت، خود را به گناه آلوده کنند و از انجام وظائف دینی سر پیچی نمایند. به حدیث ۲۱ و ۲۶ و ۳۷ و ۹۳ و ۸۵ و ۸۸ و ۹۱
[۱۴۹] محمد بن حسن، شیخ طوسی، تهذیب، ج۹، ص۱۰۷.
[۱۵۱] محمد بن حسن، شیخ طوسی، تهذیب، ج۹، ص۱۰۶.
مراجعه شود.
۲ـ در روایت۲ و ۴۷
[۱۵۴] نسائی، حافظ، نسائی، حافظ، سن نسائی، ‌ج۱، ص۱۷۲.
که از طریق شیعه و سنی هر دو وارد شده است مقام شفاعت از امتیازات رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شمرده شده، با اینکه در روایات دیگر، سایر پیامبران (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هم به عنوان شفاعت کننده معرفی شده‌اند. جمع بین این دو دسته از روایات به این است که؛ می‌توان گفت مقام شفاعتی که برای رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ثابت است؛ عمومیتی دارد که عمومیّت از امتیازات آن حضرت است و به عبارت دیگر در موارد ویژه‌ای رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌تواند شفاعت کند که سایر پیامبران اجازه شفاعت کردن ندارند و کوتاه سخن این که چون مقام آن حضرت از همه بالاتر است مقام شفاعت آن حضرت هم از همه بالاتر و گسترده‌تر می‌باشد، از این رو در حدیث ۱۲ خواندیم که پیامبر فرمود: هنگامی که قیامت برپا شود من پیشوای انبیاء و سخن‌گو و صاحب شفاعت ایشان هستم.
۳ ـ این که در روایات مربوط به شفاعت مؤمنین عبارات مختلفی آمده است در برخی آمده است که، مؤمن جمعیتی بیش از جمعیت دو قبیله بزرگ عرب را شفاعت می‌کند (حدیث ۳۲) و در برخی آمده است بیش از یک قبیله بزرگ (حدیث ۳۱) و در برخی یک قبیله (حدیث ۳۴) و در برخی ۴۰ نفر (حدیث ۵۴) و در برخی ۳۰ نفر (حدیث ۷۱) و در برخی ۱۰ نفر (حدیث ۲۹) و در برخی دونفر و یک نفر؛ گویا به خاطر درجات ایمان و بیش و کمی اعمال صالحه آنها است چنانچه در روایت (۷۰) خواندیم: «یشفع لرجل فی القبله و یشفع الرجل لاهل البیت و یشفع الرجل للرجلین علی قدرعمله»
۴ ـ این که در قمستی از روایات خواندیم روزه، امانت، تقوی، صلوات و درود بر محمد و آل او فرستادن، قرائت قرآن و توسل به رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از انسان شفاعت می‌کند بنابر تجسم اعمال معنایش بسیار روشن است و احتیاجی به توضیح ندارد.
۵ ـ برخی از روایاتی که در این بخش نقل شد مورد قبول همه مسلمانان است و واضح است که چنین روایتی برای هر شخص با انصافی اطمینان آور است مثلاً مرحوم طبرسی در مجمع البیان درباره حدیث «ادخرت شفاعتی لاهل الکبائر من امتی» که از رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت شده می‌نویسد: این روایت را همه مسلمین (سنی و شیعه) قبول کرده‌اند.
۶ ـ پس از مطالعه و دقت در این روایات به این نتیجه می‌رسیم که روایات تفصیل همان مطالبی هستند که اجمالاً از آیات قرآن مجید استفاده می‌شود (به بحث شفاعت از نظر قرآن مراجعه کنید) و روایاتی که در قرآن مجید مضامین آنها را تاکید کند احتیاج به بحث در سند ندارند به ویژه که در این مقاله در صدد اثبات جزئیاتی که در روایات آمده است نبوده و نیستم.

۴.۱ - جمع بین روایات


در برخی از روایات مانند (حدیث ۸۹
[۱۷۶] صدوق، محمد بن علی، فضائل الشیعه صدوق، ص۱۵۹، حدیث چهل و پنجم.
) آمده است که روز قیامت همه مردم به شفاعت رسول اکرم نیازمند هستند؛ و درمقابل از برخی روایات مانند (حدیث ۷۶ و ۸۰
[۱۷۸] صدوق، محمد بن علی، فضائل الشیعه صدوق، ص۱۵۹، حدیث چهل و پنجم.
و ۹۷) ‌برمی‌آید که، کسانی که گناهکار نباشند و یا از گناه توبه کرده باشند بدون شفاعت اهل نجات هستند جمع میان این دو دسته روایات به این است که بگوئیم رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دو جور شفاعت دارد.
الف ـ شفاعتی که عمومی است و دامنه‌اش حتی پیامبران را هم می‌گیرد یعنی همه افراد حتی پیامبران به توسط آن بزرگوار از رحمت الهی برخودار می‌شوند و نتیجه آن ترفیع درجه و نیل به مقامات بلند خواهد بود و شفاعت به این معنی درباره همه متصور است.
ب ـ شفاعت به معنای خاص که مربوط به گناهکارانی است که بدون توجه از دنیا رفته باشند. و واضح است که نیکوکاران و کسانی که اهل گناه نبوده و یا اگر بوده‌اند توبه کرده‌اند بدون شفاعت وارد بهشت می‌شوند و بلکه همانطور که از روایات استفاده می‌شود خودشان، دیگر افراد را شفاعت می‌کنند.

۴.۲ - اقسام روایات شفاعت


دسته اول ـ روایاتی است که می‌گوید شفاعت باعث می‌شود که شخص گناهکار از رفتن به جهنم بخشوده شود.
دسته دوم ـ روایاتی است که دلالت می‌کند بر این که شفاعت موجب می‌شود گناهکاری که به جهنم رفته است از جهنم نجات یابد.
دسته سوم ـ روایاتی است که از آنها استفاده می‌شود برخی از گناهکاران پس ازآنکه مدتها در جهنم می‌مانند آنگاه اذن داده می‌شود که شفاعت کنندگان، آنان را شفاعت کنند (به روایت ۲۶ مراجعه شود).
دسته چهارم ـ روایاتی است که می‌گوید عده‌ای اصلاً شفاعت نمی‌شوند و برای همیشه باید در عذاب و جهنم باشند.
بنابراین روایاتی که می‌گویند هرکس ذره‌ای ایمان داشته باشد شفاعت می‌شود با روایاتی که می‌گویند کسی که مثلاً نماز را سبک بشمارد شفاعت نمی‌شود منافات ندارد زیرا کسی که ایمان به خدا داشته باشد سرانجام شفاعت خواهد شد اما ممکن است سالیان دراز به خاطر برخی از گناهان و خلافکاریهایش معذب باشد تا اجازه شفاعت او صادر گردد.

۵ - مدارک روایات



در پایان لازم است به نام خصوصیات کتابهائی که متون احادیث را، ازآن کتابها گرفته‌ایم اشاره کنیم تا روشن گردد که این روایات از مدارک معتبر و دست اول شیعه و سنی نقل شده است.

۵.۱ - کتابهای شیعه


۱ ـ کافی، تالیف محمد بن یعقوب کلینی، متوفای ۳۲۸ چاپ آخوندی.
۲ ـ من لا یحضره الفقیه، تالیف شیخ صدوق، متوفای ۳۸۱ چاپ نجف.
۳ ـ ت هذیب الاحکام، تالیف شیخ طوسی، متوفای ۴۶۰ چاپ نجف.
۴ ـ صفات الشیعه، تالیف شیخ صدوق، متوفای ۳۸۱چاپ نجف.
۵ ـ فضائل الشیعه، تالیف شیخ صدوق، متوفای ۳۸۱ چاپ نجف.
۶ ـ ثواب الاعمال، تالیف شیخ صدوق، متوفای ۳۸۱ چاپ غفاری.
۷ ـ امالی، تالیف شیخ صدوق، متوفای ۳۸۱ چاپ قم.
۸ ـ عیون اخبار الرضا، تالیف شیخ صدوق، متوفای ۳۸۱ چاپ قم.
۹ ـ خصال، تالیف شیخ صدوق، متوفای ۳۸۱ چاپ غفاری.
۱۰ ـ امالی، تالیف شیخ طوسی، متوفای ۴۶۰ چاپ قدیم.
۱۱ ـ تفسیر علی بن ابراهیم قمی، (سده سوم) چاپ خشتی.
۱۲ ـ تفسیر عیاشی، (سده سوم) چاپ قم.
۱۳ ـ نهج البلاغه علی (علیه‌السّلام)، تالیف سید رضی، متوفای ۴۰۶ چاپ مصر با شرح عبده.
۱۴ ـ تفسیر مجمع البیان، تالیف شیخ طبرسی، متوفای ۵۴۸ چاپ اسلامیه.
۱۵ ـ مناقب ابن شهر آشوب، متوفای ۵۸۸ چاپ نجف.
۱۶ ـ بشارة المصطفی، تالیف عمادالدین طبری، (سده ششم) چاپ دوم نجف.
۱۷ ـ محاسن برقی، (سده سوم) چاپ تهران.
۱۸ ـ تفسیر فرات کوفی، (سده سوم) چاپ نجف.
۱۹ ـ اختصاص، تالیف شیخ مفید، متوفای ۴۱۳ چاپ تهران.
۲۰ ـ صحیفه سجادیه، دعاهای حضرت سجاد (علیه‌السّلام)، چاپ آخوندی.
۲۱ ـ مصباح المتهجد شیخ طوسی، متوفای ۴۶۰ چاپ قدیم.
و بدین ترتیب مدارک ما از کتابهای شیعه مربوط به سده سوم تا ششم هجری می‌باشد.

۵.۲ - کتابهای اهل تسنن


۲۲ ـ صحیح بخاری، تالیف محمدبن اسماعیل بخاری متوفای ۲۵۶ چاپ کتاب الشعب ۹ جزء درسه جلد.
۲۳ ـ صحیح مسلم، متوفای ۲۶۱ چاپ مصر ۱۳۳۴ هـ.ق ۸ جزء در دوجلد.
۲۴ ـ مسند احمد حنبل، متوفای ۲۴۱ چاپ مصر در شش جلد.

۶ - پانویس


 
۱. ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۴۰.    
۲. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۵، ص۳۰۹.    
۳. مالک بن انس، موطامالک، ج۱، ص۱۶۶.
۴. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، ج۵، ص۵۸۰.    
۵. دارمی، عبدالله بن عبد الرحمن، دارمی، سنن دارمی، ج۳، ص۱۸۵۰.    
۶. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۱۸۹.    
۷. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۸، ص۶۷.    
۸. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد،، ‌ج۳۲، ص۵۱۲.    
۹. نسائی، حافظ، نسائی، حافظ، سن نسائی، ‌ج۱، ص۱۷۲.
۱۰. دارمی، عبدالله بن عبد الرحمن، سنن دارمی، ‌ج۳، ص۱۶۰۳.    
۱۱.دارمی، عبدالله بن عبد الرحمن، سنن دارمی، ج۲، ‌ص۸۷۳.    
۱۲. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ‌ج۱، ص۹۵.    
۱۳. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۳۵، ص۳۴۳.    
۱۴. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۷۴.    
۱۵. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۵، ص۳۰۹.    
۱۶. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۵، ص۴۲۷.    
۱۷. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲۱، ص۱۸۵.    
۱۸. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۶، ۴۸۹.    
۱۹. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، ج۵، ص۳۰۸.    
۲۰. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، ج۵، ص۵۸۷.    
۲۱. دارمی، عبدالله بن عبد الرحمن، سنن دارمی، ج۱، ص۱۹۴.    
۲۲. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۶، ص۴۱۷.    
۲۳. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۳، ص۴۳۲.    
۲۴. ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۴۱.    
۲۵. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲۰، ص۴۳۹.    
۲۶. سجستانی، ابی داوود، سنن ابی داود، ج۴، ص۲۳۶.    
۲۷. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، ج۴، ص۶۲۵.    
۲۸. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۴۵، ص۳۳۹.    
۲۹. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۳۱.    
۳۰. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۱۸۸.    
۳۱. دارمی، عبدالله بن عبد الرحمن، سنن دارمی، ج۱، ص۱۹۸.    
۳۲. ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۴۴.    
۳۳. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، ج۵، ص۵۸۶.    
۳۴. ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۴۳.    
۳۵. ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۴۰.    
۳۶. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۲.    
۳۷. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۶، ص۵۷۰.    
۳۸. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۳۸، ص۲۹.    
۳۹. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، ج۴، ص۷۱۵.    
۴۰. ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۴۳.    
۴۱. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۳۳، ص۱۲۸.    
۴۲. سجستانی، ابی داوود، سنن ابی داود، ج۴، ص۲۳۶.    
۴۳. ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۴۱.    
۴۴. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد،، ‌ج۳۵، ص۲۵۶.    
۴۵. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۹ ص۱۲۹.    
۴۶. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۳، ص۹۴.
۴۷. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۱۷۸.    
۴۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۸، ص۱۱۵.    
۴۹. ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۴۳.    
۵۰. نسائی، حافظ، سن نسائی، ج۲، ص۲۲۹.    
۵۱. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۳۴، ص۹۰.    
۵۲. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲۲، ص۳۷۴.    
۵۳. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۷، ص۱۴۱.    
۵۴. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۷، ص۲۹۵.    
۵۵. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۷، ص۵۹.    
۵۶. ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۴۱.    
۵۷. دارمی، عبدالله بن عبد الرحمن، سنن دارمی، ج۳، ص۱۸۵۸.    
۵۸. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۷، ص۱۳۴.    
۵۹. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲۳، ص۶۳.    
۶۰. سجستانی، ابی داوود، سنن ابی داود، ج۳، ص۱۵.    
۶۱. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲۸، ص۴۱۹.    
۶۲. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، ج۴، ص۱۸۷.    
۶۳. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، ج۵، ص۱۷۱.    
۶۴. ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۷۸.    
۶۵. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲، ص۴۱۶.    
۶۶. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۹، ص۴۴۵.    
۶۷. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۳، ص۲۱۸.
۶۸. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۷، ص۲۳۶.    
۶۹. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۸، ص۱۴۹.    
۷۰. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، ج۴ ص۶۲۷.    
۷۱. ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۲۱۵.    
۷۲. مالک بن انس، مالک بن انس، موطامالک، ج۲، ص۵۴.    
۷۳. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۰، ص۳۱۴.    
۷۴. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۴، ص۱۷۰.    
۷۵. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲۵، ص۴۷۹.    
۷۶. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲۷، ص۱۱۷.    
۷۷. ابن حنبل، احمد بن محمد، ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲۸، ص۲۰۱.    
۷۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۱۲۶.    
۷۹. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲۳، ص۱۳۰.    
۸۰. ابن ماجهپ محمد، ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۲۳۹.    
۸۱. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، ج۱، ص۴۱۳.    
۸۲. سجستانی، ابی داوود، سجستانی، ابی داوود، سنن ابی داود، ج۱، ص۱۴۶.    
۸۳. سجستانی، ابی داوود، سنن ابی داود، ج۱، ص۱۴۴.    
۸۴. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۲۸۸.    
۸۵. ترمزی، محمد، ترمزی، محمد، سنن ترمذی، ج۵، ص۵۸۶.    
۸۶. نسائی، حافظ، نسائی، حافظ، سن نسائی، ج۲، ص۲۵.    
۸۷. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۱، ص۱۲۸.    
۸۸. سروی مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۱۵.    
۸۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۲.    
۹۰. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۱.    
۹۱. محمد بن حسن، طوسی، الامالی، ص۵۷.    
۹۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۸۸.    
۹۳. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۷۶.    
۹۴. سروی مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب، ج۲، ص۱۴.    
۹۵. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۸، ص۳۹۳.    
۹۶. صدوق، محمد بن علی، خصال صدوق، ص۶۲۴.    
۹۷. صدوق، محمد بن علی، خصال، ص۱۵۶.    
۹۸. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۱.    
۹۹. امام علی، نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹.    
۱۰۰. صدوق، محمد بن علی، امالی صدوق، ص۳۷۰.    
۱۰۱. صدوق، محمد بن علی، خصال، ص۳۵۵.    
۱۰۲. احمدی میانجی، علی، مکاتیب الائمة، ج۳، ص۱۱۱.    
۱۰۳. امام سجاد، صحیفه سجادیه، دعای دوم، ص۴۳.    
۱۰۴. امام سجاد، صحیفه سجادیه، دعای چهل و دوم، ص۲۱۵.    
۱۰۵. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ص۱۸۴.    
۱۰۶. محمد بن حسن، شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۴۵۵.
۱۰۷. سروی مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب، ج۲، ص۱۴.    
۱۰۸. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۸، ص۳۹۷.    
۱۰۹. سروی مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۱۴.    
۱۱۰. صدوق، محمد بن علی، صفات الشیعه صدوق، ص۳۶.    
۱۱۱. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۵۷۴.    
۱۱۲. توبه/سوره۹، آیه۹۱.    
۱۱۳. صدوق، محمد بن علی، امالی صدوق، ص۳۷۰.    
۱۱۴. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۳۶.    
۱۱۵. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ص۱۸۳.    
۱۱۶. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ص۱۸۴.    
۱۱۷. صدوق، محمد بن علی، فضائل الشیعه صدوق، ص۱۵۹، حدیث چهل و پنجم.
۱۱۸. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۸، ص۴۰۳-۴۰۴.    
۱۱۹. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۸، ص۴۰۱-۴۰۲.    
۱۲۰. کلینی، یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۲۴.    
۱۲۱. کلینی، یعقوب، اصول کافی، ج۱۲، ص۶۸۷.    
۱۲۲. محمد بن حسن، شیخ طوسی، تهذیب، ج۹، ص۱۰۷.
۱۲۳. صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۰۶.    
۱۲۴. محمد بن حسن، شیخ طوسی، تهذیب، ج۹، ص۱۰۶.
۱۲۵. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۷۲، ص۳۵.    
۱۲۶. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۳۸۳.    
۱۲۷. طبری، قاسم، بشارة المصطفی، ص۵۵.    
۱۲۸. صدوق، محمد بن علی، صفات الشیعه، ص۴.    
۱۲۹. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۷۱.    
۱۳۰. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۳۳.    
۱۳۱. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۳۰.    
۱۳۲. طبری، قاسم، بشارة المصطفی، ص۷۰.    
۱۳۳. صدوق، محمد بن علی، امالی صدوق، ص۵۶.    
۱۳۴. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۶.    
۱۳۵. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸، ص۴۴.    
۱۳۶. محمد بن حسن، طوسی، مصباح المتهجد، ص۴۰۶.    
۱۳۷. نسائی، حافظ، سن نسائی، ج۲، ص۲۲۹.    
۱۳۸. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۷، ص۵۹.    
۱۳۹. ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۴۱.    
۱۴۰. دارمی، عبدالله بن عبد الرحمن، سنن دارمی، ج۳، ص۱۸۵۸.    
۱۴۱. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۷، ص۱۳۴.    
۱۴۲. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲۵، ص۴۷۹.    
۱۴۳. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲۷، ص۱۱۷.    
۱۴۴. صدوق، محمد بن علی، صفات الشیعه، ص۴.    
۱۴۵. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۸، ص۴۰۱-۴۰۲.    
۱۴۶. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۸، ص۴۰۳-۴۰۴.    
۱۴۷. کلینی، یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۲۴.    
۱۴۸. کلینی، یعقوب، اصول کافی، ج۱۲، ص۶۸۷.    
۱۴۹. محمد بن حسن، شیخ طوسی، تهذیب، ج۹، ص۱۰۷.
۱۵۰. صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۰۶.    
۱۵۱. محمد بن حسن، شیخ طوسی، تهذیب، ج۹، ص۱۰۶.
۱۵۲. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۱.    
۱۵۳. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد،، ‌ج۳۲، ص۵۱۲.    
۱۵۴. نسائی، حافظ، نسائی، حافظ، سن نسائی، ‌ج۱، ص۱۷۲.
۱۵۵. دارمی، عبدالله بن عبد الرحمن، سنن دارمی، ‌ج۳، ص۱۶۰۳.    
۱۵۶.دارمی، عبدالله بن عبد الرحمن، سنن دارمی، ج۲، ‌ص۸۷۳.    
۱۵۷. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ‌ج۱، ص۹۵.    
۱۵۸. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۳۵، ص۳۴۳.    
۱۵۹. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۷۴.    
۱۶۰. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، ج۵، ص۵۸۶.    
۱۶۱. ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۴۳.    
۱۶۲. مالک بن انس، مالک بن انس، موطامالک، ج۲، ص۵۴.    
۱۶۳. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۰، ص۳۱۴.    
۱۶۴. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۴، ص۱۷۰.    
۱۶۵. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۷، ص۲۳۶.    
۱۶۶. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۸، ص۱۴۹.    
۱۶۷. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، ج۴ ص۶۲۷.    
۱۶۸. ابن حنبل، احمد بن محمد، ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲۸، ص۲۰۱.    
۱۶۹. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۸، ص۳۹۳.    
۱۷۰. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۸، ص۳۹۷.    
۱۷۱. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، ج۵، ص۱۷۱.    
۱۷۲. ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۷۸.    
۱۷۳. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲، ص۴۱۶.    
۱۷۴. سروی مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب، ج۲، ص۱۴.    
۱۷۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲.    
۱۷۶. صدوق، محمد بن علی، فضائل الشیعه صدوق، ص۱۵۹، حدیث چهل و پنجم.
۱۷۷. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۵۷۴.    
۱۷۸. صدوق، محمد بن علی، فضائل الشیعه صدوق، ص۱۵۹، حدیث چهل و پنجم.
۱۷۹. صدوق، محمد بن علی، امالی صدوق، ص۵۶.    
۱۸۰. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۷، ص۵۹.    
۱۸۱. ابن ماجه، محمد، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۴۱.    
۱۸۲. دارمی، عبدالله بن عبد الرحمن، سنن دارمی، ج۳، ص۱۸۵۸.    
۱۸۳. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۷، ص۱۳۴.    


۷ - منبع


سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شفاعت در احادیث اسلامی»، تاریخ بازیابی۹۵/۸/۸.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.